بیش نوشت : تقریبن چهل روز پیش بود که با خواندن  کارت ملی | اسنپ| خطر داشته های ناچیز آقا معلم "که ازین به بعد اینجا هم اساعه ادب میکنم و محمدرضا صداش میزنم" من هم دفترچه کوچیکی رو از کتابخانه استادم کش رفتم و در اون ذهن مشغولی ها یا چیز هایی رو که میدیدم و میخواستم دربارشون بنویسم رو یادداشت کنم تا اینجوری چشمم مصداق های اون رو بهتر ببینه و ذهنم رویداد هارو سودهی شده حلاجی کنه و در نهایت کمی آروم بگیرم . الان آخرین ساعت تابستونه و من هم به همین مناسبت تصمیم گرفتم موضوع صفحه اولم رو برای نوشتن انتخاب کنم. جایی که نوشته "من و پدرم"

ادامه مطلب

در ستایش یک مرد| در سوگ یک رابطه- به بهانه ی ماه مهر

به بهانه سالروز "اشتباهی" چاردیواری من

رو ,هم ,اون ,کنم ,های ,یک ,و در ,من هم ,آروم بگیرم ,بگیرم الان ,نهایت کمی

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شورای دانش آموزی شهیدبهشتی گندمان اموزش کار با ساوند کلاود دانلود رایگان جزوه و خلاصه کتاب چاره های سلامتی و زیبایی کلینیکی و خانگی تعمیر و خرید و فروش جک پالت در استان البرز دفتر کار روان شناسی ستاره حیدری مجله اینترنتی ویمگز اسرار گیاهان دارویی و خواص معجزه گر طب سنتی آموزش آنلاین زبان انگلیسی متخصص بیماری های غدد